قسمت اول :
قسمت دوم :
قسمت سوم :
قسمت چهارم :
قسمت پنجم :
کوجیما در چند دهه فعالیتش نشان داده که از لحاظ قصهگویی یکی از بهترین توسعهدهندگان صنعت بازیهای ویدیویی است و با توجه به گفته یوشیدا، رییس استودیوهای سرگرمی سونی، او توانسته کیفیت بالای داستانهایش را در دث استردینگ (Death Stranding) هم حفظ کند. یوشیدا در گفتوگو با Dengeki Online داستان دث استرندینگ را با آثار اوریجینال و با کیفیت نتفلیکس مقایسه کرد:
من ده ساعت نخست بازی را تجربه کردم و همچنان این حس را داشتم که ابتدای راه هستم. بقیه هم همزمان با من داشتند بازی میکردند و خود کوجیما راههای مختلفی برای استفاده از ابزارهای سم به من نشان داد که در این ده ساعت به ذهن خودم نرسیده بود.
داستان بازی را با آثار اوریجینال و خیلی خوب نتفلیکس مقایسه میکنم. زمان بازی کردن این حس را داشتم که به نصف یکی از همین سریالها رسیدم و همچنان در ادامه اتفاقات زیادی ممکن است بیافتد.
یوشیدا در ادامه صحبتهایش اشارهای به نیمه دوم دث استرندینگ کرد و با وجود اینکه خودش موفق به تجربه این قسمت نشده بود اما گفت که به اعتقاد کوجیما نیمه دوم دث استردینگ آنقدر احساسی است که میتواند اشک بازیکنها را در آورد. نکته اینجاست احساسی بودن نیمه دوم» فقط نظر کوجیما نبود و تسترها و اعضای استودیو نیز این قضیه را با یوشیدا در میان گذاشتند.
رییس استودیوهای سرگرمی سونی در بخشی مصاحبهاش از سازندگان هم تشکر کرد که همچنان با ساخت بازیهای خوبی مثل Ghost of Tsushima برای پلی استیشن 4 این احساس را به وجود میآورند که کنسول هنوز به مرز محدودیتهایش نرسیده است و هم در فیلمشان اجازه دانلود زیرنویس و بهتر شدن سایت
این بخش حرفهای یوشیدا از آن جهت اهمیت دارد که در پی استخدامیهای جدید ساکرپانچ و عدم نمایش Ghost of Tsushima بعد از E3 پارسال، بعضیها پیشبینی کردند که بازی به نسل بعد منتقل شده است. با این حال هنوز میتوانیم امیدواریم باشیم که بازی راهش را به پلی استیشن 4 پیدا کند، شاید بعد از The Last of Us Part II نوبت این بازی برسد.
نتفلیکس در سال ۲۰۱۴ و با سریال مارکو پلو (Marco Polo) سعی داشت تا گیم آو ترونزِ شبکه خودش را بسازد و موفقیتهایی که HBO با اقتباس تلویزیونی رمانهای جرج آر.آر مارتین به دست آورده بود را اینبار با مارکو پلو تکرار کند. اتفاقی که نیافتاد و مارکو پلو با ضرر ۲۰۰ میلیون دلاری تبدیل به یکی از بزرگترین شکستهای نتفلیکس شد.
اما امسال نتفلیکس یک جایگزین جدید برای گیم آو ترونز دارد؛ سریال ویچر که اقتباسی از رمانی با همین نام است، تمام هشت قسمتش در تاریخ ۲۹ آذر ماه روی سرویس استریم این کمپانی منتشر میشود و حالا با توجه به گفته لاورن هیسریچ (Lauren S. Hissrich) ،خالق سریال، ویچر میتواند تا هفت فصل ادامه پیدا کند:
تا فصل هفتمِ داستان را [در ذهنم] ترسیم کردم. به این فکر میکنم که چطوری میتوان داستانی را گفت تا برای سالها مخاطبش را نگه دارد؟». بدترین کاری که میتوانستیم انجام بدهیم، این بود که تمام انرژیمان را روی فصل اول بگذاریم و به این فکر نکنیم که شخصیتهای سریال را چگونه گسترش بدهیم.
نتفلیکس هنوز ویچر را برای فصل دوم تمدید نکرده اما اگر سریال بتواند میخ خودش را در همان فصل اول محکم بکوبد، میتوانیم امیدوار باشیم که سریال با حوصله داستانش را به اتمام برساند و دژاویی از نوعِ فصل هشتم گیم آو ترونز را دوباره نبینیم. البته سال گذشته گزارشی منتشر شد که نشان میداد نتفلیکس آماده است تا به ساخت فصلهای بعدی ویچر چراغ سبز نشان بدهد.
از زمانی که پخش سریال Watchmen توسط شبکه HBO آغاز شده، تفاوت دیدگاه منتقدان و تماشاگران نسبت به سریال به جنجالی بزرگ تبدیل شده است. در جمع منتقدان، سریال اهمیت زیادی پیدا کرد اما بینندگان در سایتهایی که نظرشان را مینوشتند، اصلا از سریال راضی نبودند. آیا هواداران کامیک Watchmen واقعا باید از سریال آن بیزار باشند یا منتقدان سریال جدید HBO را به خوبی درک کردهاند؟ آیا این سریال قرار است جدیدترین قربانی نظرات ناامیدکننده بینندگان باشد؟
سریال چرنوبیل (برای
صحنههای حذف شده، بخشی از فرآیند ساخت هر فیلمی هستند و اپوس مارول، یعنی Avengers: Endgame هم از این قاعده مستثنی نیست. حالا هم با شروع به کار سرویس استریم دیزنی پلاس، مشخص شده که اندگیم روی این سرویس شامل تعدادی صحنه حذف شده میشود. و مسلما هم ادامه متن حاوی اسپویلر برای فیلم خواهد بود.
خیلی وقت است که در مورد اسپین-آف احتمالی فیلم شازم یعنی Black Adam شنیده بودیم. شب گذشته دواین -The Rock- جانسون» در صفحه رسمی اینستاگرامش پرده از اطلاعات و تاریخ اکران این اسپین-آف سینمایی برداشت و رسما تایید کرد خودش نقش بلک ادم را بازی خواهد کرد، اما فیلم برای سال ۲۰۲۱ میلادی آماده میشود.
با شروع مراحل پیش از تولید سومین قسمت از سری فیلمهای موفق مرد عنکبوتی (Spider-Man) با هنرنمایی تام هالند (Tom Holland) در نقش اصلی، عنوان این فیلم نیز در اینترنت منتشرشده است و طبق اطلاعات به دست آمده، عنوان قسمت سوم فیلم Spider-Man از یک سریال کلاسیک کمدی دهه ۹۰ یعنی Seinfeld، گرفتهشده است و عنوان آن، Serenity Now خواهد بود.
باوجود تمام مشکلاتی که در طول چند ماه اخیر برای قسمت سوم فیلم مرد عنکبوتی با هنرنمایی تام هالند ایجادشده بود، بهطورکلی مراحل پیش از تولید جدیدترین فیلمهای دنیای سینمایی مارول شروعشده است. فیلمبرداری Spider-Man ۳ قرار است از تابستان سال آینده شروع شود و همچنین در ۱۶ ماه جولای ۲۰۲۱ (برابر با جمعه، ۲۵ تیر ۱۴۰۰)، اکران خواهد شد.
طبق گزارشهای وبسایت Production Weekly، نام قسمت سوم فیلم Spider-Man با بازی تام هالند در حال حاضر Serenity Now خواهد بود و در اصل این نام، برگرفته از عبارتی است که توسط شخصیت جورج کاستانزا (George Costanza) در سریال کلاسیک کمدی Seinfeld گفتهشده بود.
جالب این است بدانید، سازندگان دو قسمت قبلی Spider-Man، پیشتر هم چنین کاری را هم انجام داده بودند و نام اولیه Homecoming، Summer of George بود که در اصل این نام یکی از قسمتهای سریال Seinfeld است و اما در مورد قسمت دوم فیلم مرد عنکبوتی یعنی Far From Home، نام اولیه این فیلم نیز Fall of George اعلامشده بود.
فیلمبرداری دومین فصل از سریال The Witcher در خاک بریتانیا آغاز شده است. گروهی از بازیگران که به تازگی به سریال پیوستند را میشناسیم. اما یکی از جدیدترین بازیگرانی که به سریال اضافه شده است، نقش بسیار مهمی را برعهده دارد.
به نقل از Game Spot کیم بودنیا» بازیگر ۵۴ ساله دانمارکی که بخش عمدهای از شهرتش را مدیون شخصیت کنستانتین در سریال Killing Eve است، جدیدترین بازیگری است که سریال محبوب نتفلیکس برای فصل دوم با او همکاری میکند. بودنیا» در نقش شخصیت وسمیر حاضر میشود. وسمیر» یکی از مسنترین و باتجربهترین جادوگران دنیای The Witcher است. در داستانها، او استاد گرالت بود و یکی از قدرتمندین جادوگران این دنیای جادویی لقب میگیرد.
لارن اشمیت هیسریش»، شورانر سریال درباره اضافهشدن بودنیا به سریال گفت:
من واقعا هیجانزدهام تا حضور کیم در سریال را به او خوشآمد بگویم. من استعداد و هنرنمایی منحصربهفرد او در سریالهایی مانند Killing Eve و The Bridge را تحسین میکنم. نمیتوانم منتظر باشم که او را در نقش وسمیر ببینم. شخصیت سرسخت و احساسی وسمیر پخش مهمی از فصل بعدی سریال است.
اخیرا اعلام شد که وسمیر صاحب یک انیمیشن سینمایی هم میشود. انیمیشن The Witcher: Nightmare of the Wolf توسط عوامل پشت صحنهی انیمیشن The Legend of Korra و با همکاری لارن اشمیت هیسریش، شورانر سریال مشهور نتفلیکس و بئو دیمایو، نویسنده فیلمنامهی سریال، ساخته میشود. البته این انیمیشن هنوز تاریخ دقیقی برای انتشار ندارد.
یکی از بازیگران اصلی فصل دوم سریال The Witcher معرفی شد
پیش از انتخاب کیم بودنیا برای حضور در نقش وسمیر، مارک همیل» از علاقهاش برای هنرنمایی در نقش این شخصیت صحبت کرده بود. انتشار فصل دوم سریال The Witcher در هشت اپیزود، از سال ۲۰۲۱ میلادی شروع میشود. هنری کویل»، آنیا چالوترا»، فریا الن» و جویی بیتی» برای ایفای نقشهای گرالت، ینفر، سیری و جسکیِر بازمیگردند.
از فیلم سونیک تا جنگ ستارگان و فیلمهای دیسی و مارول، فیلمهای سینمایی همیشه آثاری هستند که با همکاری نویسندگان، کارگردانان، بازیگران، فیلمبرداران و دهها نیروی متخصص دیگر به یک محصول مشترک تبدیل میشوند. محصولی که هدف اصلی آن میتواند انتقال یک پیام ی-اجتماعی، نزدیککردن انسانها به یکدیگر و یا سرگرمکردن تماشاگران باشد. بنابراین فیلمهای سینمایی شباهت بسیاری با آثار تاریخی دارند؛ آثاری که گاهی ممکن است به دستاوردی جادویی تبدیل شوند و گاهی هم در تبدیلشدن به یک عنوان منسجم هم شکست میخورند.
اگرچه آثار سینمایی انواع گوناگونی دارند اما این روزها با یک نوع جدید از فیلمها روبرو هستیم؛ سوپهایی که در حال پختهشدن هستند تا به دست مشتریها برسند اما نه تنها عوامل فیلم بلکه تماشاگران به عنوان آشپز حاضر میشوند تا ادویههای آن را تغییر دهند. در حقیقت استودیوهای فیلمسازی این روزها و بیش از هر زمان دیگری تحت تاثیر هواداران قرار گرفتهاند. پدیدهای که باید نام آن را تاثیر هواداران» نامید. با ویجیاتو همراه باشید.
آیا هواداران قدرت بیشتری از عوامل یک فیلم سینمایی دارند؟
توییتر، ردیت، سایر شبکههای اجتماعی و البته اینترنت مکان مناسبی است که افراد میتوانند دیدگاههای خود را ارائه کنند. آن هم بدون این که هویت واقعی آنها شناخته شود. مردم میتوانند در اینترنت به میمها بخندند و درباره هر چیزی که دوست دارند، اظهار نظر کنند. اما همانطور که همه ما میدانیم (و حتی آن را تجربه کردهایم) فضای اینترنت به معنای واقعی کلمه، سمی است. فرارکردن از این فضای مسموم غیرممکن نیست اما زمانی که درگیر آن شویم، تقریبا بعید است راهی برای نجات آن پیدا کنیم. اتفاقی که برای فیلم سونیک هم رخ داد همین بود، درست زمانی که نخستین تریلر Sonic the Hedgehog منتشر شد؛ توییتر این فیلم را به خاک و خون کشید.
فیلم سونیک پس از جنجالی که پیرامون طراحی ظاهری شخصیت سونیک داشت، تغییرات بسیاری را تجربه کرد. تاریخ اکران فیلم به تعویق افتاد و حالا واقعا هم بهتر شده است. ظاهر جدید سونیک، برای افراد بیشتری یادآور بازیهای ویدیویی این شخصیت شده و گفته میشود تم داستان نیز کمی فرق کرده است. این اتفاقات روی فروش بلیتهای فیلم هم تاثیرگذار شد؛ اما این وقایع اکران سونیک فقط مثبت نبود. هنرمندانی که سونیک اولیه را طراحی کردند، پس از انتشار نخستین تریلر شدیدا مورد انتقاد قرار گرفتند. فشارها آنقدر افزایش یافت که جف فاولرِ کارگردان اعلام کرد طراحی شخصیت سونیک از ابتدا انجام میگیرد. بنابراین تاریخ اکران فیلم تغییر کرد تا انیماتورها فرصت بیشتری برای تغییرات ریشهای داشته باشند.
تماشاگران در حال تبدیلشدن به سینماگران قدرتمند هستند
اگرچه این تغییرات و تاخیر ناشی از آن به سود پارامونت پیکچرز بود اما رفتار این استودیو میتواند هویت کاری هنرمندان صنعت سینما را تحت تاثیر قرار دهد. حالا این عوامل فیلم نیستند که تصمیم میگیرند اثر مورد علاقهشان را چگونه تولید کنند؛ آنها حتی تحت تاثیر استودیوها هم نیستند. حالا تماشاگران هستند که پیش از اکران یک فیلم سینمایی، درباره داستان و شخصیتهای اصلی آن قضاوت میکنند. آن هم در شرایطی که هنرمند باید اثری که به آن وابسته شده را به شکل کامل خلق کند و سپس به انتقادات آن پاسخ دهد.
آیا هواداران قدرت بیشتری از عوامل یک فیلم سینمایی دارند؟
اما واکنش تماشاگران به تریلر ابتدایی فیلم سونیک، ریشه در قدرتی دارد که آنها به مرور زمان به دست آوردهاند. هشتگ ReleaseTheSnyderCut# را به یاد دارید؟ هشتگی از سال ۲۰۱۷ در جریان است. جایی که هواداران کامیک بوکهای دیسی اعلام کردند هر کاری میکنند تا نسخهی اصلی فیلم Justice League که توسط زک اسنایدر خلق شده است، منتشر شود. آنها اعتقاد داشتند فیلمی که به عنوان Justice League اکران شده تحت تاثیر سلیقهی برادران وارنر تغییر کرده و این فیلم دوساعته تغییرات بسیاری را تجربه کرده است. واکنشها به حدی رسید که زک اسنایدر تصاویری از حذفشده از فیلم را در کنار کانسپت آرتهای متعدد منتشر کرد. اما به نظر میرسد نسخهای که هواداران دیسی به دنبال آن هستند، اصلا وجود ندارد و یا لااقل فعلا خبری از آن نیست.
برای استودیویی مثل برادران وارنر، انتشار نسخهای متفاوت از فیلمی بلاک باستری مثل Justice League یک اتفاق بیسابقه لقب میگیرد. با این حال هواداران ناامید نشدهاند. هشتگ آنها هنوز در جریان است .حالا شایعاتی هم مطرح شده که پس از آغاز به کار سرویس استریم HBO Max ممکن است ویرایش زک اسنایدری فیلم در دسترس قرار بگیرد. حتی اگر فیلمی که هواداران دیسی به دنبال آن هستند هم منتشر نشود، باز هم اتفاقی که برای فیلم Justice League رخ داد، میتواند مثال خوبی برای قدرت تاثیر هواداران» باشد.
حتی دیزنی هم تحت تاثیر هواداران قرار میگیرد
نیتی هواداران در دنیای جنگ ستارگان هم قدرتمند ظاهر شد. تماشاگران فیلم The Last Jedi آنقدر از تغییرات فیلم نسبت به ریشههای اصلی دنیای جنگ ستارگان ناراضی بودند که دیزنی دو سال تلاش کرد تا دوباره قلب آنها را تسخیر کند. بنابراین فیلم The Rise of Skywalker تغییرات بسیاری را تجربه کرد. اگر هوادار جنگ ستارگان هستید و از The Last Jedi ناامید شدید و تحت تاثیر فیلم بعدی جی. جی. آبرامز قرار گرفتید، احتمالا باز هم احساس کردهاید که The Rise of Skywalker نشانههایی از عذرخواهی از تماشاگران را یدک میکشد. این یعنی برنامهی اصلی دیزنی برای توسعه فیلمهای سومین سهگانهی جنگ ستارگان تغییر کرده بود؛ آن هم تحت تاثیر واکنش شدید هواداران. اما مشکل اصلی این است که وقتی تلاش میکنید همه را راضی نگه دارید، در نهایت هیچکس راضی نیست.
آیا هواداران قدرت بیشتری از عوامل یک فیلم سینمایی دارند؟
با این حال هوادارانی هم وجود داشتند که از تغییرات The Rise of Skywalker ناراضی بودند. پستی در شبکه اجتماعی Reddit قرار گرفت که مدعی شد دیزنی با بخش بزرگی از فیلمنامهی آبرامز موافق نبوده است. بنابراین در تدوین نهایی، حدود ۴۰ دقیقه از صحنههای فیلمبرداری شده فیلم کنار گذاشته شدهاند. این ادعا هرگز تایید نشد. بنابراین در برابر هوادارانی که The Last Jedi را دوست نداشتند، گروهی قرار گرفتند که خواهان انتشار نسخهی اصلی The Rise of Skywalker بودند. اما به نظر نمیرسد ویراش جی. جی. آبرامزی فیلم هرگز منتشر شود.
آینده تاثیر هواداران» چه شکلی میشود؟
فیلمی که در آیندهی نزدیک ممکن است قربانی سلیقهی قدرتمند مخاطبان شود، احتمالا Ghostbusters: Afterlife لقب میگیرد. تریلر این دنباله نشان میدهد احتمالا در مقایسه با فیلمهای قبلی فرانچایز در حال ریبوت Ghostbusters که با حضور بازیگرانی مثل ملیسا مککارتی و لی جونز آغاز شد، لحن بسیار جدیتری دارد. فیلم Afterlife قرار است داستان نوه یکی از اعضای اصلی Ghostbusters را روایت کند؛ بنابراین شاهد بازگشت بسیاری از بازیگران و شخصیتهای دو فیلم دههی ۸۰ هستیم.
اشتباه نکنید! تریلر فیلم جزییات بسیار خوبی دارد و به نظر میرسد با فیلم بسیار جذابی مواجه هستیم. اما ممکن است هواداران این مجموعه، عوامل Afterlife را تحت فشار قرار دهند تا داستان فیلم را به شکلی که آنها دوست دارند، تغییر دهند. چراکه به نظر میرسد سونی پیکچرز بیش از حد در برابر فیلم رفتار محتاطانه دارد. آنها دوست ندارند هواداران Ghostbusters را عصبانی کنند. اما مسیری که طی میکنند، کمی نگرانکننده است.
آیا هواداران قدرت بیشتری از عوامل یک فیلم سینمایی دارند؟
تغییری که در فیلم سونیک ایجاد شد، زیباییشناسی را هدف قرار داده بود. تاثیری روی داستان فیلم نداشت و تنها قرار بود نزدیکی بیشتری با بازیهای ویدیویی سونیک داشته باشد. قرار هم نیست ویرایش جی. جی. آبرامزی یا نسخه زک اسنایدری فیلم را تماشا کنیم. اما به نظر میرسد یک اقلیت جریانساز در شبکههای اجتماعی موفق شدهاند خلاقیت پشت صحنهی این فیلم را تحت تاثیر قرار دهند؛ این حادثه بدون شک یک اتفاق بزرگ است.
استودیوها چگونه در برابر تاثیر هواداران» ایستادگی میکنند؟ مارول توضیح میدهد
فیلمها باید با یک دیدگاه منحصربهفرد و مجرد ساخته شود. این به معنای محدودکردن یک فیلم به یک شخص نیست. اما باید تفکر ثابتی شکل بگیرد که فیلم را حول محور آن توسعه پیدا کند. البته این ت که توسط استودیوهای مارول به کار گرفته شده، همیشه مورد انتقاد بوده است. بنابراین با همه تفاوتهایی که در فیلمهای مارول وجود دارد، آنها در نهایت توسط کوین فیگ مدیریت و هدایت میشوند. البته در این یک مورد استثنایی فراموش نکنید که مارول همیشه مخاطبهایش را شگفتزده میکند. آنها گاهی دستاوردهای تازهای را امتحان میکنند که هواداران حتی انتظار برخورد با آن را هم نداشتند. برای اطلاعات بیشتر درباره تاثیر استودیوهای سینمایی مارول بر روی هواداران کاپیتان آمریکا و مرد آهنی بهتر است با کسب و کار آنها آشنا شوید.
مارول اخیرا متوجه شده گوشکردن به حرفهای تماشاگران و البته پذیرش تاثیر هواداران» دقیقا همان چیزی است که آنها نیاز دارند. با این حال این پذیرش بی قید و شرط، همیشه هم لازم نیست. اگرچه این هواداران مارول بودند که موفق شدند استودیوی شخصیتهای موردعلاقهشان را ترغیب کنند تا فیلمهای Captain Marvel و Black Panther را بسازند اما مارول هم همیشه تحت تاثیر آنها نبوده است. باوجود نیتی بسیاری از هواداران مارول، فیلم Avengers: Endgame در نهایت با داستانی که در ذهن مارول بود، ساخته شد و موفقیت بینظیری را جشن گرفت. دنباله فیلمهایی مانند Captain Marvel و Black Panther هم با سرعت بسیار کمتری از شدت اشتیاق هواداران در دست ساخت است. شاید استودیوهای سینمایی مارول یک الگوی کامل و مناسب برای مقابله با تاثیر هواداران» باشند.
هواداران میتوانند سینما را تکراریتر از قبل کنند
اگر قرار باشد تاثیر هواداران» بیش از پیش مورد توجه قرار بگیرد، سینما به ساخت ریبوتها، دنبالهها، فیلمهای سینمایی غیرواقعی و عناوین بدون ریسک ادامه میدهد. فراموش نکنید بهترین فیلمهای سال ۲۰۱۹ توسط کارگردانانی ساخته شدهاند که هرگز زیر فشار فضای مجازی قرار نگرفتند. شبکههای اجتماعی جایی است که عصبانیت افراد، هیچ هزینهای برای آنها به همراه ندارد. همهی مردم میتوانند بدترین صفتها را علیه یکدیگر به کار بگیرند تا لایکها، ریتوویتها و بازدیدهای بیشتری را دریافت کنند. در چنین فضایی، پیداکردن یک نقد سازنده واقعا دشوار به نظر میرسد
یادمان باشد بزرگترین بلاک باسترهای سینمایی زمانی به فیلمهای بهتری تبدیل میشوند که استودیوها ابتدا بهترین عوامل پشت صحنه را استخدام کنند و سپس کاملا به آنها اعتماد کنند.
فیلم شیطان وجود ندارد از محمد رسولوف برنده جایزه خرس طلایی جشنواره فیلم برلین شد.
خود رسولوف این فیلم را نوشته و دریا مقبلی، کاوه آهنگر و مهتاب ثروتی در آن بازی کردهاند. این اثر یک فیلم اپیزودیک است که در چهار قسمت روایت میشود. موضوعی که این اپیزودها و شخصیتها را به هم مربوط میکند، مجازات اعدام است.
اولین اپیزود از این فیلم در مورد مردی به نام حشمت است که رفتار خوبی با خانواده و عزیزان خود دارد. البته بعد از چند پلان ورق برمیگردد و رسولوف چهره واقعی این شخصیت را به ما نشان میدهد. سه بخش دیگر فیلم به سه شخصیت دیگر میپردازند که حاضر نبودهاند در موضوع اصلی فیلم دخیل باشند و عواقب آن را تحمل کردهاند.
چنین رویکردی همیشه مورد توجه فیلمسازی مثل محمد رسولوف بوده و او پیش از این هم در آثار خود به موضوع اجتماعی حاکم بر جامعه ما میپرداخت. رسولاف کارگردان این فیلم بهدلیل ممنوعالخروجی، در مراسم اختتامیه حضور نداشت و جمعی از بازیگران این فیلم که در جشنواره حاضر شده بودند، جایزه را دریافت کردند.
این اولین باری نیست که کارگردانی ایرانی برنده خرس طلایی جشنواره فیلم برلین میشود و پیش از این هم اصغر فرهادی و جعفر پناهی این جایزه را دریافت کرده بودند.
درباره این سایت